تبلیغات
تبلیغات
جای تبلیغ شما خالیست . . .
نوشته شده توسط : محمد حسین

بار پروردگارا من كه هنوز به نور نرسيده ام اميدم به توست تا بلكه با شهادتم ( فى سبيل الله ) به نور برسم و در جوار رحمت تو در آخرت با حسين (ع) محشور گردم.

شهید فرازی از وصیت نامه شهید محمد علی معینی,تدارکات,سپاه,لجستیک,آماد و پشتیبانی,دفاع مقدس,خاطرات,زندگی نامه,شهید

به ادامه ی مطلب مراجعه کنید . . .

 



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: برچسب‌ها: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , شهید محمد علی معینی , ,
:: بازدید از این مطلب : 165
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

در بخشی از وصیت‌نامه شهید علی‌مددی آمده است: من این راه را آگاهانه انتخاب کردم و انشاءالله خداوند تبارک و تعالی مرا بپذیرد و مرا در زمره پویندگان راهش جای دهد.

وصیت نامه,شهید,مددی,خاطره,آزمایش,پیکر,گمنام,هویت,تهران,ارتش

به ادامه ی مطلب مراجعه کنید . . .



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: برچسب‌ها: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , سعید علی‌مددی , شهید سعید علی‌مددی , ,
:: بازدید از این مطلب : 65
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

شهید خلیل نیک سیر در سال 1339 در یک خانواده مومن و معتقد به اسلام دیده به جهان هستی گشود.پس از طی دوران کودکی ، احصیلات دوره ی ابتدایی را در مدرسه ی محمدیه با موفقیت پشت سر گزاشت و همچنین پس از اتمام دوره ی راهنمایی در مدرسه ابن سینا وارد دبیرستان طالقانی گردید.وی سال آخر دبیرستان را در شهرستان کرمان با موفقیت به اتمام رساند.

این شهید بزرگوار در طول دوران تحصیل با همت و پشتکار در ایام تعطیلات مدارس هزینه های تحصیلی خود را تامین می کرد و با شروع جرقه های انتقلاب اسلامی در سال 1357 در تظاهرات مردمی علیه نظام ستم شاهی شرکت فعال داشت.

از خصوصیات بارز این شهید حسن اخلاق و پایبندی او به ارزشهای اسلامی است که در مدت یکسال و هشت ماه خدمت مقدس سربازی و همچنین حضور او در جبهه های نور ، تحول عمیقی در روحیه ی او بوجود آمده بود.
وی در ایام مرخصی و آخرین دیدارش با خانواده کاملا این روحیه ی معنوی او در کلام و چهره اش مشهود بود به طوری که ابراز داشت که بعد از محمد دادی زاده که یکی از دوستانش بوده است به شهادت خواهد رسید.
وی در وصیت نامه ی خود نوشته است : از شما می خواهم که نماز و دعا را فراموش نکنید و خانواده را به دعا و امام و اسلام عزیز دعوت کنید.

در همین ایام جهت امنیت و پاسداری از دستاوردهای انتقلاب اسلامی با دیگر برادران حزب ا... شبها در محلات به نگهبانی می پرداخت.





:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 469
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

پاسدار شهید ، علی سنگ کش در سال 1341 در روستای بندرمقام دیده به جهان هستی گشود و پس از طی دوران کودکی ، تحصیلات دوره ی ابتدایی را در روستای بندرمقام گذرانید و برای ادامه تحصیل به علت عدم وجود مقطع راهنمایی در روستا راهی جزیره لاوان گردید و مدت یک سال در آن جزیره ادامه تحصیل داد. وی به علت اینکه پشتوانه ای برای پدر باشد مجبور به ترک تحصیل شد و در شرکت نفت جزیره ی لاوان استخدام گردید.

با شروع انقلاب اسلامی شهید همگام با امت حزب الله با توجه به سنش فعالیت چشمگیری داشت و در تمام راهپیمایی و تظاهرات ها شرکت میکرد و بعد از تشکیل جهاد سازندگی به فرمان رهبرکبیر انقلاب جهت خدمت به محرومین به عضویت جهاد سازندگی بخش شیبکوه در آمد و مدت 2 سال از این نهاد انقلابی فعالیت نمود و سپس به عضویت سپاه پاسداران انتقلاب اسلامی در آمد و دوره ی آموزش نظامی را در شهرستان جهرم به مدت چهار ماه گذرانید و سپس در جزیره ی لاوان به عنوان پاسدار رسمی مشغول به فعالیت شد.

با شروع جنگ تحمیلی وی فرماندهی سپاه پاسداران بندرمقام را به عهده گرفت و در بسیج جوانان و اعزام جبهه های حق علیه باطل نقش موثری را ایفا نمود.

وی در دومین اعزام ایثارگران بسیجی در بندرمقام به ندای رهبر کبیر انقلاب لبیک گفت و به همراه بسیجیان عازم جبهه های نور گردید و در تاریخ 11/5/62 در منطقه سردشت کردستان به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد.

وی در وصیت نامه ی خود چنین نوشته است:

مادرم با صبر و بردباری راه مرا ادامه بده ، برای من گریه نکن که دشمن شاد شود.طول عمر امام عزیز و پیروزی اسلام را از خدا بخواهید.

پدرم ، حسین وار باش تو نیز با این دست پینه بسته ات دنباله رو راه من باشید.همیشه از اسلام و امام دفاع کنید و دنبال خط سرخ انبیاء باشید و تو ای همسر مانند کوهه من سربلند و استوار باش.

در دعای کمیل شرکت کنید و در کنار قبر شهید عبدالله پور حیدری مرا به خاک سپارید و در پایان همگی مرا حلال نمائید.





:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1667
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

مفقودالاثر علی کمال زاده

مفقودالاثر علی کمال زاده در سال 1347 در یک خانواده مذهبی در بندرلنگه به دنیا آمد.از همان دوران کودکی در صف نماز جماعت حضور دائمی داشت تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان شهید باهنر می گذراند ، در همین دوران که همزمان با شروع جرقه های انقلاب اسلامی بود فعالیت خود را با شرکت در راهپیمائی و تظاهرات مردمی علیه رژیم فاسد پهلوی و همچنین همکاری با برادران روحانی که به بندرلنگه تبعید شده بودند آغاز نمود

این بسیجی دلاور بعد از اتمام دوره ابتدائی وارد مدرسه راهنمایی ابن سینا بندرلنگه شد و در اواخر سال 1360که تقریبا سیزده ساله بود با توجه به علاقه ای که به انقلاب اسلامی و امام (ره) داشت با رضایت خانواده عازم جبعه های نور شد و به رزمندگان اسلام پیوست و در مرحله آمادگی دفاعی در عملیات کوهنوردی از ناحیه ی سر و صورت بشدت مجروح گردید.

پس از بهبودی در سال 1362 داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه کشت عباس مفقودالاثر گردید.



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1227
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

مفقود الاثر عبدالرضا مینکی

مفقودالاثر عبدالرضا مینکی در سال 1345 در شهرستان لار متولد گردید و پس طی دوران کودکی به اتفاق خانواده به بندرلنگه مهاجرت نموده اند تحصیلات دوره ابتدایی را در آموزشگاه 22بهمن بندرلنگه گذرانیده اند و در سال 1359 در اسکله گمرک بندرلنگه مشغول به کار بوده است.

با توجه به این  که ایشان که سن کمی داشته اند فعالیتهای زیادی برای پیشبرد انقلاب با واحد بسیج سپاه پاسداران داشته که در همین دوران جهت فراگیری آموزش نظامی در تاریخ 3/2/1360 به کرمان اعزام می گردند که در حین آموزش از ناحیه پا بشدت مجروح میگردند پس از بهبودی از طریق واحد بسیج سپاه پاسداران برای مدت 2ماه به بندرخمیر جهت انجام ماموریت اعزام می شوند که در این مدت فعالیت های چشم گیری داشته اند.

وی با توجه به علاقه زیادی که به امام خمینی (ره)داشته اند و همیشه رهرو خط ایشان وتابع امر رهبری بوده اند در سال 1360 داوطلبانه به جبهه جنوب اعزام و در عملیات بیت المقدس مفقودالاثر می گردند با ذکر گوشه هایی از وصیت نامه این سرباز دلاور نوجوان رشید اسلام یاد وخاطره اش را گرامی می داریم.

 درود فراوان به رهبر عالیقدر و ملت شهید پرور ایران  من خداوند را شکرگزارم که به من توفیق حضور در جبهه های جنگ اسلام علیه کفر را نصیب کرد من برای یاری امام رفتم و از کلیه برادران می خواهم که امام عزیز را تنها نگذارند و راه شهدای اسلام را ادامه بدهند واز پدر و مادرم تقاضا دارم بعد از رفتن من صبوری اختیار کنند ومرا حلاوت نمایند.

 



 



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 234
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

شهید قاسم دست گشاده

شهید قاسم دست گشاده در سال 1347 در روستای احشام بخش گاوبندی متولد گردید و پس از طی دوران کودکی تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان شهید باهنر با موفقیت به اتمام رسانید تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسه ابوذر با موفقیت پشت سرگذاشت و در همین دوران به عضویت پایگاه مقاومت شهید رجایی در آمد و فعالیت او در پایگاه مقاومت چشمگیر به نحوی که دوبار داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل به جمع بسیبجیان سربازان امام زمان (عج) ومدافعان ارزشهای اسلامی پیوست و حضور او در جبهه های نور تاثیر عمیقی در شکوفایی ورشد عمیقی در شکوفایی ورشد فکری او ایجاد نمود که پس از بازگشت برای ادامه تحصیل آینده شغل انسانساز وشریف معلمی را انتخاب نمود .

وی وارد دانشسرای تربیت معلم شهرستان لامرد گردید وپس از طی یک سال تحصیل برای بار سوم روانه جبهه های نور گردید در عملیات کربلای 4شرکت نمود ودر تاریخ4/10/65به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

 

پیکر پاک و مطهر شهید پس از حدود 11 سال شناسایی و در زادگاهش دفن گردید.



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 2347
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

شهید طیب قاسمپور

سلام به تمامی دانش آموزان بسیجی که عاشقانه دیده به دیدار دوست گشودندوبر بلندی قله عشق ایستادند دانش آموز شهید طیب قاسمپور در سال 1350 ذیذه به جهان گشود.در سال 1356 راهی دبستان شد وکلاسهای اول ودوم ابتدایی را در مدرسه یاسر گاوبندی سپری نمود وبقیه تحصیلات خود را در ذبستان شهید با هنر ومدرسه راهنمایی ابوذر احشام گاوبندی گذرانید ودر سال 1364 در ان هنگام که در کلاس سوم راهنمایی درس می خواند.

خصوصیات بارز او را از سایر همکلاسهایش متمایز ساخت.قامت بلندش او را چنان سروی آزاد مینمایاند خوش رویی او از سیرت زیبایش حکایت داشت در آن روزها چند سال از حمله مزدوران بعثی به میهن اسلامی میگذشت و جوانان دلاور میهن راهی جبهه های نور می شدند.

آنگاه طیب نیز تصمیم خود را اعلام نمود و مشتاقانه به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت و در عملیات کربلای 5 منطقه شلمچه شرکت نمود و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

 

پیکر پاک و مطهر شهید در تاریخ 21/9/75 پس از حدود 10 سال شناسایی و در زادگاهش دفن گردید.

وی وصیتنامه ی خود اینچنین نوشته است : شما برادران و خواهرانم ، اندوهم را چون گلوله ای کنید و بطرف فرهنگ پوسیده غرب و شرق پرتاب کنید.

 

عزیزان دوستان و برادرانم همه بدانید دنیا چون زندان است بدانید خون شهیدان جوشان است بدانید که عاقبت این ملک ، ملک اسلام است.

 

عزیزان پیکان وار بر قلب خصم بتازید و از علم و آگاهی خویش از فرزندان خویش و از همه چیزتان برای حفظ و گسترش اسلام عزیز استفاده نمائید که همانا شما همانند دیگران مسئولید.

 

اگر می خواهید در سختی های روزگار خم به ابویتان نیاید زندگی ائمه اطهار را سرمشق خویش قرار دهید.





:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1371
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

شهید نجات خاوند در سال 1331 در روستای مظفر آباد جیرفت به دنیا آمد ودر سن 9سالگی به اتفاق خانواده به بندرلنگه مهاجرت نمود شهید نجات خاوند بعلت علاقه ای که به کارهای ساختمانی داشت در کلاسهایی که از طرف اداره کار وامور اجتماعی تشکیل می شد شرکت می کرد وموفق به اخذ گواهینامه معماری گردید وبا شروع انقلاب اسلامی شرکت در راهپیمایی وتظاهرات به زندگی شهید جهت داد به گونه ای که بعد از شروع جنگ تحمیلی در سال 1360به جبهه غرب سوسنگرد اعزام وسال بعد نیز به پاسگاه زیده وپس از بازگشت به بنیاد مسکن بندرلنگه به عنوان معمار ومسئول کارگاه ومسئول پایگاه مقاومت بنیاد مسکن بندرلنگه ایتخدام گردید.

وی در سال 1365از طریق بسیج سپاه پاسدران انقلاب اسلامی به جبهه اعزام ودر عملیات کربلای5 شرکت نمود و به فیض عظیم شهادت نائل گردید عضویت این شهید بزرگوار در هیئت امناءمسجد ابوالفضل وحسینیه محله هدایتی گویای روشنی از شخصیت اخلاقی او می باشد.

گوشه ای از وصیت نامه شهید یادش را گرامی می داریم

من از مردم شهید پرور می خواهم تا ظهور حضرت                     

 مهدی (عج) پشتیبان امر رهبر وانقلاب باشند واز               

این کمبدهای دنیوی نهراسند که دست خدا بالاترین              

دست هاست ودر نماز جمعه وجماعات اجتماع           

فرمایند که فتح و پیروزی در همین دعاها ونماز جماعتهاست.

 



 



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 638
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

متن زیر از نوشته های شهید مجید ارجمندی است که بعد از شهادت از جیبش بیون آورده شده.

با سلام ودرود بر پیشگاه قلب دایره امکان حضرت حجة بن الحسن اعسکری روحی له الفداء و امام خمینی وتمامی شهدای راه اسلام و فرآن و به امید باز شدن راه کربلای حسینی

ای مقیم دل که شمع این کاشانه ای        میهمانت کی تواند خواند که صاحب خانه ای

با جملات نتوان گفت جز با زبان اشاره و با خواندن درک نتوان کرد جز بادل و بی او نتوان رفتن ومتول جز سرای او نتوان رفتن.همه در او گم هستند و او پیدا در همه گفتن نتوان که بجای ما گفتند خوبان وعمل کردند به آن.وبا خواندن نتوان چون باید به جان خریدن واز  او گذشتن وبی او نتوان رفتن که راه بسیاروخطر بیشتر و چراغ راه او هست ونتوان به کوی او چون هرچه هست ونیست در سیطره اوست واوست سرمنزل عشقها وعشاق وهمه در وصفش سخن گفته اندخداوند بقیه الله خواندش و پیامبر زنده کننده دینش.

"یا مهدی ادرکنی"

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند                روبه صفتان زشت خو را نکشند

گرعاشق صادقی زمردن نگزیز                   مردار شئد هر آنکه اورا نکشند



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 209
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین
در دین اسلام نیز شهید به کسی گفته می‌شود که در راه دین خود کشته می‌شود که حس وطن دوستی و دفاع از مرز و بوم نیز جزئی از دین محسوب می‌شود و در ایران واژه شهید بعد ازانقلاب اسلامی نمود بیشتری پیدا کرد از شهدایی که در طول انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند تا شهدای عملیات‌های در گیری با اشرار و قاچاقچیان در شرق کشور و کلمه شهید دارای تقدس خاصی ست که در دین اسلام کسی که به شهادت رسیده طی احکام خاصی نیاز به غسل وکفن نیز ندارد و حتی در بعضی احادیث و روایات از محمد پیامبر اسلام و امامان شیعه بدون هیچ سوال و جوابی جز حق ناس وارد بهشت می‌شوند.

 

 

مسلمانان بطور عام حمزه عموی یامبر اسلام را سیدالشهدا (سرور شهیدان) میدانند و شیعیان به طور خاص این لقب را به امام سوم خود، حسین بن علی نیز نسبت می‌دهند.




:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1386 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

الله اكبر

اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهيد ان علياً ولي الله

خداوندا فقط مي‌خواهم شهيد شوم شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزي شهادت مي‌خواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده. با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق.

نمي‌دانم چه بايد كرد، فقط مي‌دانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت مي‌باشد. واقعاً جايي براي خودم نمي‌يابم هر موقع آماده مي‌شوم چند كلمه‌اي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نمي‌دانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا، هزاران هزار حرف ديگر، كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد مي‌كرديم. اگر سخت است، خدا را داريم اگر در سپاه هستيم، خدا را داريم اگر درد دوري از شهداي عزيز را داريم، خدا داريم. اي خداي شهدا، اي خداي حسين، اي خداي فاطمة زهرا(س)، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت شهيدم كن، اي خدا يا رب العالمين.

راستي چه بگويم، سينه‌ام از دوري دوستان سفر كرده از درد ديگر تحمل ندارد. خداوندا تو كمك كن. چه كنم فقط و فقط به اميد و لطف حضرت تو اميدوار هستم. خداوندا خود مي‌دانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب مانده‌ام و دوران سخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم.

گرچه بدم ولي خدا تو رحم كن و كمك كن. بدي مرا مي‌بيني، دوست دارم بنده باشم، بندگي‌ام را ببين. اي خداي بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا مي‌كنم، از روي سركشي نيست. بلكه از روي ناداني مي‌باشد. خداوندا من بسيار در سختي هستم، چون هر چه فكر مي‌كنم، مي‌بينم چه چيز خوب و چه رحمت بزرگي از دست دادم. ولي خداي كريم، باز اميد به لطف و بزرگي تو دارم. خداوندا تو توانايي. اي حضرت حق، خودت دستم را بگير، نجاتم بده از دوري شهدا، كار خوب نكردن، بندة خوب نبود،... ديگر...

حضرت حق، اميد تو اگر نبود پس چه؟ آيا من هم در آن صف بودم. ولي چه روزهاي خوشي بود وقتي به عكس نگاه مي‌كنم. از درد سختي كه تمام وجودم را مي‌گيرد ديگر تحمل ديدن را ندارم. دوران لطف بي‌منتهاي حضرت حق، واي من بودم نفهميدم، واي من هستم كه بايد سختي دوران را طي كنم. الله اكبر خداوندا خودت كمك كن خداوندا تو را به خون شهداي عزيز و همة بندگان خوبت قسم مي‌دهم، شهادت را در همين دوران نصيب بفرماييد و توفيق‌ام بده هر چه زودتر به دوستان شهيدم برسم، انشاء الله تعالي.

منزل ظهر جمعه 6/4/82

 بــه پايان آمد اين دفتر                  حكايت همچنان باقی است



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

بسم رب العرش العزیز

 

اگر زخون دلم بوی عشق می آید        عجب مدار که همدرد نافه ختنم

با سلام و درود بی پایان بر منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج)ودرود بر شهیدان و بر بازماندگان شهدا و بنام پروردگاری که رحمن واسعه اش سراسر عالم وجود را در بر گرفته است و بنام خالقی که رحمان است و رحیم،قهار است و غفور،قوی است و رئوف،علیم است و حلیم و به نام خالقی که به ما توان داد تا در راه رضایتش دم برآوریم و دم فروبریم و بنام پروردگاری که اسوه ای از سلاله پاک رسولان را برانگیخت تا کاروان در ظلمت فرو رفته گان در وادی ستم به سر منزل نجات هدایت کند.

یکسال قبل دیوان های شعر همه به ناله آمد،سنگفرش خیابانی که هردم قذم های مصمم مردان پر خروش را بر سینه خود احساس می کرد اکنون در سوگ شهادتشان در کربلای شلمچه  دیگر طنین پای هیچ عابری از آن ها را نمی شنود.

آری 19 دی ماه تاریخ حماسه ای نو را قلم زد و بدین سان پیکر خونین جوانانی که باید تا قامتی چون آنان قد بر افرازد و صبری عظیم باید تا چهره های رنجور و صبور از طاعت و اطاعت تقوای الهی شان را بار دیگر در کلاسهای درس ومیدان های نبردودر مسجد و محراب بپروراندحالرنج مادر،زخم پدر،اشک خواهر وبرادر و کوله باری از رنج و تنهایی که بر پیکر همسران جوانشان سنگینی می کند بماند.اما این همه درد جان آزار را در پیشگاه خداوند این شهیدان  وخداوند آنانکه پیام این شهیدان را فریاد دارند . برای رضایتش می خریم تااسلام این  نهال تازه سر برداشته از خاک ایران را تحمل ایستادن بخشیم و در این رهگذر ما را همان بس تا باخدایشان و خدای این انقلاب راز ونیاز کنیم.

من عاشق بهشت بوده ام که حالا در جهنم افتاده ام ودر بهشت میزیستم که جهنم در دلم افتاد من که می خواستم برای خود بهشت سازم اینک در جهنم می سوزم.آتشی در دلم افتاده است که  جانم را به اشتعال کشیده است.و من متحیراز بازی روزگار می سوزم و می سازم.در وجودم قیامتی برپا شده است دلم فرمان عقلم را نمی برد.این فرمان آرامش می دهد و آن شورشی را می آفریند و خدا می داند که در این میانه من چه می کشم و چه ها که نمی کشم ومن که در روز بدنیا آمده ام اینک شیفته شب شده ام ودر سرزمین سیاه شب در بدر به دنبال ستاره ای آشنا می گردم وجنجال درونم همچنان ادامه دارد دستهایم تا سر سحر بسوی آسمان بلند است پنداری که می خواهد در ستاره های بیاویزند واز زمین بگریزند و پاهایم که ایستادن را ازیاد برده اند چنان تا طلوع سپیدی می دوند که انگار می خواهند از تنم جدا شوند.و قلبم مدام چون پتک بر دیوار سینه ام می کوبد تا شاید راه گریزی بیابدو چشمهایم از گرمای آتش درونم خیس عرق می شوند و چون بارانی می بارند تا خورشید که در من خانه کرده است خاموش شود.



:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 155
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

 

شهید مجید ارجمندی در تاریخ 28/6/1350 در تهران و در یک خانواده مذهبی متولد شده و از همان کودکی با نوای روح بخش قرآن و تحت مراقبت های خانواده از هرگونه انحراف و تماس بادوستان ناباب بدور بود و با توجه خانواده در مدارس مذهبی شروع به تحصیل کرد و باتوجه به هوش و استعدادی که داشت همیشه جزء شاگردان رتبه بالای کلاس بود در دوران انقلاب اکثرا دستش در دست پدر بود و به همراه او در برنامه ها و مجالس شرکت داشت و اثر همین مجالس بود که در روح بزرگ او جای گرفته و اورا عاشق به اسلام و امام حسین (ع) وکربلا کرده بود.

باگذشت زمان که شخصیت وی شکل می گرفت اعتقاد و ایمان او نسبن به اسلام سخت تر و استوار تر می گردید.

مجید اهل پر حرفی نبود و مرد عمل بود و کسی بود که به گفته یکی از مربیانش همیشه طرح نو در سر داشت و کسی بود که خط میداد و به هر خطی وارد نمی شد.

به حرف ها توجه کامل داشت وهمیشه با صبر و حوصله زیاد به تمام صحبت ها گوش میداد وبعد در حد دوکلام خلاصه و مختصر جواب می گفت وروحش بزرگ بود و آن روح در کالبد کوچک او قرار نداشت او فکری باز و بینشی صحیح داشت و همیشه مسائل را از دیدگاه خدا و اصلاح و مکتب می نگریست در درون چیزی داشت که نمی توانست آن را برای هرکس بیان کند و کمتر به درون و دل او پی برده بودند.

مجید انسانی آرام ،متین،باوقار،با اخلاص و پاک بود همه کس اورا نشنا خته واو خود را کمتر به دیگران شناسانده بود به واجبات دین توجه زیادی داشت به مستحبات عمل می کرد.

بی دلیل و بی توجه از کنار مسائل گذر نمی کرد.

نماز جمعه و دعای کمیل و زیارت بهشت زهرایش کتر ترک می شد  و همین ها بود که معرفت الی الله را در دلش رویانیده بود،اهل عاطفه و محبت بود از او کسی بدی ندیده بود.همیشه برای کمک ب دیگران و همدردی با آنها آماده بود  و پیش قدم بود از حرف هایی خلاف مصلحت انقلاب و اسلام بود به شدت ناراحت می شد وهمیشه از آن مجالس دوری می کرد  و همیشه نصیحت به دوری از این حرفهاو مجالس می کرد .

اهل مطالعه بود اوقات خود را به بطالت نمی گذرانید.

اکثرا بعد از فراق درس و مدرسه یه حوزه می رفت و به درس حوزه علاقه زیاد داشت تا جایی که تصمیم داشت در حوزه درس بخواند و درس را رها کند و در این رابطه خوابی دیده بود  که این خواب را امام جماعت مسجد محل که در این خانه رفت و آمد داشت بعد از شهادتش برای خانواده او تعریف کرده بود.

ایشان تعریف کردند مجید در مسجد مرا دیدوگفت حضرت ابا عبدالله را در خواب دیده که به او گفته به جمع ما وارد شو و این همان عشق و علاقه و ارتباطی بود که مجید دردرون داشت وهمه از آن بی خبر بودند و بالاخره نیز به آرزوی خود رسید مجید در حدود سال سوم راهنمایی بود که همچون عاشقان دیگر عزم جبهه کرد ولی به علت کمی سن و جثه با رتن او موافقت نشد  و بالاخره در سال اول دبیرستان تحت تعلیم و آموزش نظامی قرار گرفت و در بهمن سال 64 به جبه ازام شد و تا اواخر اسفند اولین ماموریت خودرا به پایان رسانید و به تهزان باز گشت. ولی باید گفت عاشق شدن خیلی سخت است و به انتظار نشستن سختتر او با آن روح بزرگ که سراسر همدردی و همیاری بود نتوانست همرزمان خود را تنها بگذارد و در اواسط فروردین برای بار دوم به جبهه اعزام شد و در خرداد برای امتحانات آخر سال حاضر شد با استعداد و هوش سراری که داشت در شهریور ماه کارنامه قبولی را برای خانواده به ارمغان آورد.

ودر همین دوران سه ماهه بود که از طرف پایگاه آموزش دیگری برای وی و همرزمانش در نظر گرفته بودند شرکت کرده بعد از پایان دوره آموزشی  وپایان امتحانات بار دیگر در مهرماه 65 عازم جبهه شد.

در نامه هیش همیش توجه به اسلام،انقلاب ،شهدا و خانواده شهدا صبر در مصائب و جداییها تاکید داشت.

بالاخره سه آرزویی که مدت ها در دل پاکش پرورانده شده بود نائل آمد و با پیکری خونین به بنشیند.

خلعت زیبا                                         ورشید   این

هدتی                                              سرباز سلام

به قامت رسا                                       برازنده باد




:: موضوعات مرتبط: معرفی , معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 288
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسین

هر وقت از دنیا دلت گرفت،سری به شهدا حتما بزن...



:: موضوعات مرتبط: معرفی و وصیت نامه ی شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 164
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 29 فروردين 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد